محل تبلیغات شما

Mahmudi Siasangi



باعرض تسلیت به خانواده های داغداری که، عزیزان شان را ازدست داده اند خداوند صبرجزیل عنایت فرماید. جنایت کاران این حادثه را هرچه زودتر خداوند به جزایی اعمال شان برساند.

همه میدانیم که تبعیض نژادی میراث قرون جاهلیت قبل ازاسلام است. پیامبراسلام(ص) علیه نژادپرستی این شعار را سرداد. أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ كُلُّكُمْ‏ لِآدَمَ‏ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ‏ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ‏ وَ لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى أَعْجَمِيٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى؛ ای مردم پروردگارشما یکی است، وپدران شما نیز ازیک بابای آدم است، و خلقت آدم ازخاک است، گرامی ترین شما نزدخدای تعالی باتقوا ترین شمااست، و بین انسان ها چه عرب باشند و یاعجم هیچ فرقی وجود ندارد مگر باتقوا و پرهیزگاری. (جامع الاخبار، ص3)

نژادپرستی ازخرافات و ازتفکر انسان های بی منطق وجاهل کوردل است. متأسفانه خیلی جای

تعجب است، در عصری که بشر گذشته از زمین فضارا تسخیرنموده است، هنوز بقایای این تفکر جاهلانه درذهن عده­ی به خصوص در افغانستان و جود دارد. مبارزه و اظهارمخالفت د رمقابل این تفکر برای بیداری و سرعقل آمدن این عده تاجای ممکن است مفید باشد، اما آنچه که قابل اهمیت وارزش است خون انسان های بی گناه و عدالت خواه است که بدست انسان های کوردل و جاهل، متأسفانه بانام مسلمان، دراین راه ریخته میشود. این ها آن قدرجاهل و بی منطق هستند که حتی یک آیه­ ی ازقرآن را درست نفهمیده اند. این ها نمیدانند که انتحار دراسلام حرام است در هیچ شرایطی کسی اجازه ندارد خود را انتحارکند، علاوه برآن کدام منطق اجازه میدهد که در بین جمعیتی از انسانها دست به انتحار بزند و خون صدها مسلمان بی گناه ریخته شود. قرآن کریم می فرماید: مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً»؛ هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته‏ است.(مائده/32)  

خون یک نفرمسلمان خیلی ارزشمنداست، پروژه برق رسانی که قرار است انجام شود ازهر مسیری که کشیده شود بهای یک قطره خون عزیزانی که درحادثه ی دوم اسد ریخته شد را جبران نمی تواند.  بنا براین تظاهراتی که، برای حقوق اجتماعی و ی انجام میشود، اگر کسانی در رأس این امور هستند باید با احتیاط بیشتر باتوجه با حفظ امنیت تظاهرکنندگان برنامه ریزی نمایند. و اگرتظاهرات خود جوش هستند جوانانی که حس انقلابی آنان اجازه نمی دهد که در مقابل بی­عدالتی سکوت نمایند، باید توجه داشته باشند که برای هدفی که می خواهد برسد ارزش ریختن خون را دارد یانه؟ از طرفی اگر ما بادید روشنفکرانه و بدون تعصب نگاه کنیم، افغانستان خانه­ ی مشترک تمام مردم افغانستان است، روشن شدن چراغی در هرگوشه­ ی افغانستان افتخار برای همه­ ی مردم افغانستان است. و پیشرفت درهر گوشه وکنار افغانستان، پیشرفت برای همه مردم ماه است. منطقه گرایی وقوم گرایی و. ازافکار جاهلانه است.


حضرت علی بن محمد معروف به امام هادی (ع) درروز 15 ذیحجه سال 212 هـ.ق درمدینه متولدشد ودرسوم رجب سال 254 هـ.ق درشهرسامره درسن چهل ودو سالگی براثرزهری که معتمدعبای (پانزدهمین خلیفه عباسی) درعصرخلافت مهدی عباسی به آن حضرت خورانیدبه شهادت رسید، مرقدشریفش درشهرسامره است.

عصرامامت او 33 سال ( ازسال 220 تا 254) بود.

سخت ترین عصرامامت اومصادف باخلافت دیکتاتوری حدودپانزده ساله جعفربن محمدبن هارون معرف به متوکل ( دهمین خلیفه عباسی ) ازسال 232 تا 247 هـ .ق بود.

حضرت دارای 4 پسر و 1 دختربوده است .


حضرت محمدتقی امام جواد(ع) درروزدهم رجب سال 195 هـ .ق درمدینه متولدشد ودراخرذیقعده سال 220 هـ . ق درسن 25 سالگی براثرزهری که همسرش امّ الفضل به دستورمعتصم ( هشتمین خلیفه عباسی ) به اوخوارانید ، مسموم شده وبه شهادت رسید، مرقدشریفش درشهرکاظمین (نزدیک بغداد) است.

 اویگانه فرزندحضرت رضا(ع) است وحضرت رضا(ع) غیرازاوفرزندی نداشت.

آن حضرت هفده سال ( ازسال 203 تا 220 هـ . ق) امامت کرده است .

بیشترعصرامامت آن حضرت ازسال 203 تاسال 2 هـ. ق درعصرخلافت معتصم برادرمأمون بود.

حضرت دارای 4 پسر و 7 دختربوده است .


آمرزش گناهان با شرکت در عزاداري حسيني از منظر عقل و شرع

پاسخ:
همه مي‌دانند كه مجالس عزاداري براي امام حسين(ع) و نهضت عاشورا، در طول تاريخ پس از حادثه‌ كربلا برگزار مي‌شده است. 
اين مجالس از بزرگ‌ترين مظاهر و سمبل‌هاي حيات مذهبي و معنوي علاقه‌مندان به اهل بيت(ص)

است و در بيداري و آگاهي و نشر فرهنگ اسلامي و توجه به حقايق دين، تأثير بسزايي داشته و نقش حياتي  ايفا كرده است؛ زيرا حادثه كربلا حماسه جاودانه‌اي است كه آثار آن در اعماق وجود پيروان اهل بيت(ع) ريشه دوانده است؛ به گونه‌اي كه مردم در طول زندگي خود، بارها آن را مي‌شنوند و تكرار مي‌كنند، اما از اين تكرار نه تنها خسته نمي‌شوند، بلكه شنيدن آن، دل‌ها را بيدار كرده و چشم‌ها اشكبار مي‌شوند. در حقيقت، منظور از عزاداري و مرثيه‌سرايي، تنها جنبه احساسي و غم‌انگيز نهضت عاشورا كه مظلوميت امام حسين و اهل‌بيت است، نمي‌باشد. هم‌چنين هدف از عزاداري اين نيست كه عزاداري برپا نموده و دسته‌ سينه‌زني به‌راه بياندازيم، تا وسيله كفاره گناهان باشد. البته اگر كسي گناه و خطايي از او سر زده، با قصد قربت و خالصانه شركت كند، گناهانش نيز بخشيده مي‌شود. اين يك واقعيت است كه هر عملي كه براي رضاي خدا باشد، اثر وضعي و تكليفي‌اش را بر جاي مي‌گذارد؛ يعني هم كفاره گناهان است و هم به وظيفه عمل شده است. اما هيچ‌گاه تكليف واجب، با انجام دادن امر مستحب برطرف نمي‌شود. اگر كسي عمدا گناهي انجام دهد، يا ترك واجب كند، با اين قصد كه در مجلس حسين شركت مي‌کند و گناه او بخشيده مي‌شود، اين خلاف عقل و نقل است. با اين وصف، به پاسخ پرسش فوق مي‌پردازيم.

فلسفه عزاداري:

بدون شك، فلسفه عزاداري براي امام حسين(ع) از فلسفه انديشه حسيني جدا نيست؛ چنان‌كه سير تحول عزاداري و ريشه‌ها و علل عزاداري در دوران ائمه(ص) گوياي آن است. دقيقاً ‌همان عاملي كه باعث شد حسين بن‌علي(ع) قيام كند و شهادت را با افتخار بپذيرد، همان عامل، دليل و فلسفه اقامه عزاداري براي آن حضرت است. اگر امام حسين(ع) براي احياي اسلام و دفاع از قرآن و اقامه عدل و ترويج امر به معروف و نهي از منكر قيام كرد، عزاداري براي آن حضرت در حالي كه روح و باطن اين امر را نداشته باشد و از محتوا و جهت‌گيري صحيح خالي باشد، با اهداف آن حضرت منطبق نخواهد بود؛ يعني وقتي امام حسين(ع) براي امر به معروف و نهي از منكر و جلوگيري از اشاعه فحشا و منكر و اقامه نماز شهيد شده، پس چه توجيهي دارد كه عزاداري كنيم و عاشق امام حسين(ع) باشيم، اما نماز سبک شمرده شود، مرتکب گناه بشود و  اشكال نداشته باشد! اين فکر نه با عقل سازگاري دارد و نه با مباني ديني.

امام صادق(ع) خطاب به آن حضرت‌ مي‌فرمايد: ليستنقذ عبادالله من الضّلالة و الجهالة والعمی و الشك»؛[1] (او) كسي است كه با قيام خود بندگان خدا را از گمراهي و ناداني و كوري و شك نجات داد.

با اين وصف، بايد عزاداري براي آن حضرت نيز چنين اثري داشته باشد و مرثيه او ما را از گمراهي و ناداني، به هدايت رهنمون كند، نه اين‌كه در كنار عزاداري باز هم در جهل مركب وگمراهي باشيم.

مباني ديني عزاداري:

عزاداري براي سالار شهيدان، در حقيقت اظهار عشق و محبتي است كه در دل دوستان و عاشقان آن حضرت همواره وجود دارد، اما اين عزاداري و اظهار محبت بايد روح داشته و حيات‌بخش باشد. حياتي كه بر اساس بيان قرآن كريم، حيات طيب و پاك باشد؛ چنان‌كه مي‌فرمايد: هر مرد و زن مؤمني كه عمل صالح انجام دهد، از زندگي پاك و طيب بهره‌مند مي‌گردد».[2]

بنابراين، محبت به سالار شهيدان كه در قالب عزاداري اظهار مي‌شود، بايد به گونه‌اي باشد كه اهداف متعالي نهضت حسيني به خوبي منعكس شده و روح عشق و حماسه حسيني در كالبد فرد و جامعه دميده ‌شود. اگر عزاداري با اين هدف انجام گيرد، قطعاً مصداق عمل صالح خواهي بود و وقتي كه عمل صالح بود، حيات طيبه دنيا و آخرت را به‌دنبال دارد.

بنابراين، بديهي است كه هدف اصلي اجراي مراسم مذهبي، قرب به خدا و اميد به پاداش الهي است. بر اين اساس مراسم  گريه و عزاداري براي امام حسين(ع) يكي از بهترين اعمال صالح است كه پاداش فراواني دارد؛ چنان‌كه امام رضا(ع) مي‌فرمايد: ‌هر كسي ياد مصيبت ما كند و بگريد براي آن‌چه در حق ما روا داشتند، روز قيامت با ما و در درجه ماست، و هركسي ياد مصيبت ما كند و بگرياند، گريان نشود در روزي كه همه ديده‌ها گريان است».[3]

امام صادق(ع) نيز در عظمت اين  مجلس و پاداش آن مي‌فرمايد: نفس المهموم لظلمنا تسبيح و هَمّه لنا عباده»؛[4] نفس كشيدن در مظلوميت ما تسبيح، و اندوه در آن عبادت است.

محمد بن‌مسلم از امام باقر(ع) نقل كرده است كه امام سجاد(ع) همواره مي‌فرمود: هر مؤمني كه چشمانش براي شهادت حسين(ع) اشكبار شود، به گونه‌اي كه برگونه‌هايش جاري گردد، خداوند او را براي هميشه در غرفه‌هاي بهشت سكونت دهد و هر مؤمني كه به خاطر آزارهاي دنيوي كه از دشمنان به ما رسيده، اشك‌هايش جاري گردد، خداوند او را در جايگاه راست‌گويان قرار دهد».[5]

گذشته از روايات معصومين(ص)، سيره عملي آنان نيز جلوه‌اي از مباني ديني است كه پيش روي عاشقان حسيني قرار گرفته است. امام صادق(ع) فرمود: پدرم به من سفارش كرد كه اي جعفر! از اموالم مقداري را وقف كن براي اين‌كه تا ده سال براي من در ايام حج در سرزمين مني اقامه عزا و ماتم كنند».[6]

 پس بنابر مباني ديني، عزاداري اهل‌بيت(ص)، به‌ويژه عزاداري سالار شهيدان، سنت حسنه و از مصاديق حفظ شعائر ديني مي‌باشد. با اين وصف، برپاپي عزاداري و حفظ شئون ديني و مذهبي، گذشته از آثار تكليفي كه همان انجام وظيفه مي‌باشد، آثار وضعي نيز دارد كه همانا تقرب به‌سوي خداوند و كفاره گناهان است.

عزاداري و مباني عقلي:

مباني عقلي نيز در بعد سنت‌ها و شعائر مذهبي، جدا از مباني ديني نمي‌باشد؛ چنان‌كه بنابر قاعده كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع» تأييد مباني عقلي و شرعي به هم مربوط است. به تعبير ديگر، بحث عقلاني درباره عزاداري‌ و جهت صحيح دادن آن، مشروع كردن عزاداري مي‌باشد. عواطف و احساسات و. با همه فوايدي كه دارد، اگر از اعتدال خارج شود، يعني نه با مباني ديني سازگاري داشته باشد و نه با مباني عقلي، يعني جدا از مصالح عقل و شرع باشد، دچار افراط و تفريط گرديده، به جاي منافع و فوايد، زيان‌آور خواهد شد. اين افراط و تفريط يا منجر به غلو مي‌گردد يا از آن بيگانه شده و به انكار مي‌انجامد.

با اين وصف، دليل اساسي انحرافات و آسيب‌هايي كه دامن‌گير عزاداري حسيني مي‌گردد، بها دادن بيش از حد به عواطف و احساساتي است كه بدون مباني شرعي و عقلي مي‌باشد؛ يعني تابع انديشه عاميانه شده و در نتيجه، خالي از روح فلسفه عزاداري است. بنابراين، اگر عزاداري با پشتوانه‌ عقلي برپا شده باشد و كارهاي ما منطبق با روح نهضت حسيني باشد، در عزاداران انگيزه به وجود مي‌آورد كه انگيزه ظلم ستيزي‌، احياي امر به معروف و نهي از منكر، زنده كردن آثار معنوي نماز در جامعه، احياي سنت‌هاي الهي و نابود كردن بدعت‌ها از جمله آن است.[7] امام راحل(ره) درباره بعد عقلاني عزاداري مي‌فرمايد: شما در انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه‌خواني و عزاداري خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم. مسئله گريه نيست؛ مسئله تباكي نيست؛ مسئله سياسي و عقلاني است كه ائمه ما با همان ديد الهي خود كه داشتند، مي‌خواستند با اين اجتماع‌ها اين ملت‌ها را بسيج و يك‌پارچه كنند تا آسيب‌‌پذير نباشند».[8]

بنابراين، آثار عزاداري بر مبناي صحيح عقلي و شرعي، احياي سنت‌هاي امر به معروف و نهي از منكر، از ميان بردن بدعت و خرافات را در جامعه است؛ نه اين‌كه خرافات و بدعت را در جامعه گسترش دهد.

عزاداري و شفاعت

واژه شفاعت»، از ريشه شفع» است؛ يعني زوج كه در مقابل فرد باشد.[9] شخصي كه متوسل به شفيع مي‌شود، چون توان رسيدن به كمال مطلوب را ندارد، نيروي خود را با نيروي شفيع پيوند مي‌زند تا به كمال مطلوب دست يابد. در حقيقت، انسان بايد با سعي و تلاش خود و با انجام وظايف ديني و شرعي، بالي براي خود بسازد. شفيع به منزله بال دوم براي كسي است كه يك بال دارد و با شفاعت و شفيع، بال ديگري براي پرواز مي‌يابد؛ چنان‌كه اميرمؤمنان(ع) فرموده است: الشفيع جناح الطالب»؛[10] شفيع، بالي براي طلب كننده شفاعت است.

بنابراين، حقيقت شفاعت اين است كه انسان‌هاي غير معصوم که كمبودها و نقص‌هايي دارند و بسياري از كمالات وجودي خويش را به‌دست نمي‌آورند، براي جبران كاستي‌ها، رو به شفاعت مي‌آورند به وسيله شفاعت اهل بيت(ص) آن كمبود‌ها را جبران مي‌كنند: يعني با توسل به شفاعت، بال ديگري به دست آورده، به‌سوي كمال پرواز مي‌كند.[11] بنابراين، شفاعت، مؤيد آموزه‌هاي ديني بوده و قابل انكار نمي‌باشد؛ ولي تفسير‌هاي نادرست و برداشت‌هاي ناصواب از شفاعت، نبايد موجب جرأت بر گناه شود.

برخي بر اساس انديشه‌هاي عاميانه يا با شنيدن بعضي اشعار غلوآميز، خيال مي‌کنند كه انسان اگر عاشق حسين باشد و براي آن حضرت بر سر و سينه بزند، اگر اهل نماز روزه هم نباشد، غم ندارد؛ چنان‌كه عملاً در بعضي هيئت‌ها ديده و شنيده مي‌شود كه گذشته از آدم‌هاي بي‌مبالات، افرادي كه در غير ايام محرم و صفر اهل نمازند، در ايام دهه عاشورا، تا نيمه‌شب در هيئت‌ها بوده و نماز صبح را ترك مي‌كنند و مدعي‌اند كسي که در هئيت حسيني خدمت كند و بر سر و سينه بزند و امام حسين را داشته باشد، ديگر  غم ندارد؛ چنان‌كه برخي گروه‌هاي تصوف بر اين  عقيده‌اند که اگر انسان مدتي عبادت خدا را انجام دهد، ديگر تكليف از او برداشته مي‌شود و با اين انديشه غلط، گرفتار اباحه‌گري مي‌گردد.

به همين سبب بوده كه فلسفه‌هاي انحرافي در ميان مردم رواج يافته است و حتي در ادبيات شعري و غير شعري نيز ديده مي‌شود. نمونه بارز آن، شيوه برخي از مداحان امروزي است كه كارشان به غلو كشيده شده و عده‌اي از جوانان پاك‌دل را به آن‌سو كشيده‌اند. از اين‌رو انديشمند بزرگوار، شهيد مطهري از اين‌گونه اعمال و رفتار رنجيده و آن را به عمل مسيحيان در باره حضرت عيسي(ع) تشبيه كرده است و مي‌گويد: اين برداشت كاملا شبيه برداشت مسيحيان از كشته شدن حضرت عيسي(ع) و بلكه رونوشتي از آن است. مسيحيت در اين باره بر اين عقيده بودند كه اگر مردم در آسيب وضعي گناه شركت دارند، يك نماينده از بشريت مي‌تواند كفاره اين گناه باشد. و عيسي كفاره آن آسيب را يك بار و براي هميشه محقق ساخت. برداشت ناصواب عده‌اي آن است كه امام حسين(ع) قيام كرده تا اثر گناه را در قيامت خنثي كند و به مردم از اين جهت آزادي بدهد. در مقابل اين عقيده بايد گفت: امام حسين(ع) ديد كه يزيدها، ابن‌زيادها و شمرها و ابن‌سنان‌ها عددشان كم است، خوب است كاري كند كه عدد آنها را زياد بكند. از اين‌رو امام حسين(ع) يك شركت بيمه تأسيس كرده؛ آن هم شركت بيمه گناه و گفت: ايّها الناس! هرچه مي‌توانيد بد باشيد، من بيمه شما هستم!![12]

 متأسفانه اين برداشت غلط و نادرستي كه عده‌اي از عوام دارند، از تفكري نشأت گرفته كه در ادبيات عاشورا ديده مي‌شود، مثل:

بادا فداي خاك رهش صدهزار جان           چون كرد جان به امت عاصي، فدا حسين[13]

دلي مي‌خواست يزدان تا سرش زيب سنان گردد

                                            كه در هنگامه م، شفيع عاصيان گردد[14]

براي عذر گناهان شيعه پدرم         رضا شدم كه به خون دست و پا زند پسرم

در اين اشعار، منطق، منطق فدا شدن است. امام حسين(ع) مانند مسيح فدا شده است تا امت را از ترس جهنم برهاند.

نتيجه:

عظمت معنوي و ملكوتي حضرت اباعبدلله الحسين(ع) و قرب و منزلت آن بزرگوار در پيشگاه آفريدگار جهان و مقام شفاعت عظمايي كه خداوند به آن حضرت در قيامت عنايت فرموده، قابل انكار نبوده و حقيقتي مسلّم واجتناب‌ناپذير است. ترديدي نيست آن چشمي كه بر اباعبدالله(ع) نگريد و آن دلي كه براي مصائب شهيدان كربلا نسوزد، چشم و دل بشري نمي‌باشد. امّا اين مطلب از آن سخن موهوم و باطل جداست كه انسان مي‌تواند دست از تكاليف ديني بردارد و عمل واجب را ترك كرده و فعل حرام انجام دهد و بعد بر مصيبت امام حسين (ع) بگريد و آمرزيده هم بشود!

اما اين‌كه امام حسين(ع) كشتي نجات است، يك واقعيت است، امّا نه براي انسان‌هايي كه دست از تكاليف ديني و شرعي بردارند، عمل واجب را ترك كرده و فعل حرام انجام دهند؛ همچون فرزند حضرت نوح(ع) عمري را به نافرماني و عصيان به سر  برده، چند روز محرم را به سر و سينه بزند و بيمه‌نامه نجات از عذاب اخروي را از امام حسين(ع) در يافت کند!

امامي كه در آن شرايط سخت و ناگوار، با آن همه مشكلات، براي فريضه نماز نبرد با دشمن را قطع مي‌كند تا با خداي خويش راز و نياز كند و نماز خوف بخواند، چگونه راضي مي‌شود كسي به جاي انجام دادن عبادات و فريضه‌هاي واجب الهي، برايش عزاداري كند؟! يا به اطمينان شفاعت و حمايت آن امام، واجب شرعي را انجام ندهد و دست از گناه هم برندارد؟! در حقيقت، گناه عزادران، زماني بخشيده مي‌شود كه روح عزاداري با حماسه حسيني پيوند بخورد و هدف از قيام را درك كند و بفهمد كه آن حضرت براي اين قيام كرد و شهيد شد كه فساد و گناه را از جامعه بردارد و اين انديشه را نابود كند؛ نه اين‌كه با عده‌اي ظالم مبارزه كند تا براي عده‌اي از گناه‌كاران ديگر شفاعت كند.

اصولا كسي كه فضيلت را دوست ندارد و با رفتار و اخلاقش رذايل را ترويج  مي‌كند و به ارزش‌هاي مقدس احترام نمي‌گذارد، نمي‌تواند ادعا كند كه مريد امام حسين(ع) است؛ زيرا چنين انساني با هدف مقدسي كه سيدالشهدا براي آن قيام كرد، بسيار فاصله دارد. اين تصور غلط كه مي‌تواند با يك سلام و تعارف، امام معصوم را طرفدار خود کند و با اعتماد به شفاعتش، به امور خلاف روي آورد، به اين سبب است كه راهش را نشناخته و در مكتب حسيني پرورش نيافته است. عظمت امام حسين(ع) بر پايه بندگي خداوند استوار است و پيروان و سوگوارانش نيز از راه عبادت، ذكر و تقوا مي‌توانند مريد او شوند؛ چنان‌كه حضرت امام باقر(ع) فرموده‌اند: ما شيعتنا الا من اتقي الله و طاعة»[15]؛ شيعه و پيرو واقعي ما كسي است كه از مخالفت با خداوند بپرهيزد و او را اطاعت كند. و امام حسين(ع) فرموده است. رضاالله رضنا اهل البيت»؛[16]و[17]رضاي خداوند در رضاي ما اهل‌بيت است؛ يعني هر كه ما از او ناراضي باشيم، خداوند نيز از او راضي نخواهد شد.

بنابراين امامي كه در سخت‌ترين شرايط نمازش را ترك نكرد، از كسي كه در كمال رفاه و آسايش نمازش را ترك مي‌کند، راضي نخواهد بود. پس رستگاري كسي كه به اميد شفاعت امام دست از گناه بر‌نمي‌دارد، نه با عقل سازگاري دارد و نه با مباني ديني.

منابع براي مطالعه بيشتر:

1. نهضت عاشورا، جستارهاي كلامي، سياسي و فقهي، جمعي از محققان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 1387.

2. عاشورا مظلوميت مضاعف، محمدرضا حكيمي، دفتر نشر جامعه مدرسين قم،1380.

3. ريشه‌يابي‌ تحريفات عاشورا، محمد صيحتي، دفتر نشر جامعه مدرسين قم،1372.

حديث پاياني:

 امام علي(ع): كسي كه با دست كوتاه ببخشد، از دست بلندي پاداش گيرد.[]

 


[1]. مجلسي، بحارالانوار ج98، ص177، مؤسسه الوفاء، بيروت.

[2]. نمل، 97.

[3]. شيخ صدوق، امالي، مجلس17، حديث4، ص73، انتشارات كتاب‌فروشي اسلاميه، تهران،1380.

[4]. شيخ مفيد، امالي، مجلس40، ص386، انتشارات بنياد پژوهش‌هاي اسلامي، مشهد،1364.

[5]. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج10، ص391، باب66، مؤسسه اهل البيت، قم،1412.

[6]. همان، ج12،ص88، باب17،ح1.

[7]. شهيد مطهري، حماسه حسيني، ج1، ص162، انتشارات صدرا تهران؛ و محمدرضا حكيمي، تفسير آفتاب، ص264، انتشارات شر كت علمي چاپ و نشر، تهران،1365

[8]. امام خميني;، صحيفه نور، ح13، ص153، مؤسسه تنظيم نشر آثار، تهران.

[9]. علامه طباطبايي، الميزان، ج1، ص268، دفتر نشر اسلامي، قم، 1375.

[10]. نهج البلاغه، حكمت63.

[11]. امام خميني;، شرح چهل حديث، ص150، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، تهران،1382.

[12]. حماسه حسيني ج1، ص76-77.انتشارات صدرا.

[13]. فتحعلي شاه.

[14]. وصال شيرازي.

[15]. مجلسي، تحف العقول، ص 295. انتشارات دارالكتب اسلاميه، تهران ،1360.

[16]. محمد محمدي اشتهاردي سوگنامه آل محمد|، ص 152.انتشارات نصر، قم ،1378.

[17]. عاشورا، عزاداري، تحريفات، ص 510و511.جمعي از محققين،دفتر نشراسلامي ،قم.

[]. نهج البلاغه، حكمت232.


مام صادق علیه‌السلام فرمودند: مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ؛ هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، حب امام حسین (علیه‌السلام) و حب زیارتش را در قلب او می‌اندازد؛»
پیامبراسلام(ص) دراواخر عمرش پس ازحجة الوداع دردامنه کوه غدیرعلی(ع) را بعد ازخود به عنوان جانشین ورهبری مسلمین معرفی نمود، حاضرین یکی پس ازدیگری این جانشینی را برای علی(ع) تبریک گفتند ازجمله عمربن خطاب(خلیفه دوم گفت: بَخٍ بَخٍ يا بن ابى طالب اَصبَحتُ مولاى و مولا كُلّ مُسلِمٍ؛ تبریک تبریک بر تو یابن ابی طالب، تو اكنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستي. براساس منابع معتبراسلامی آیه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ‏ لَكُمْ دينَكُمْ‏ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ
قالَ الاْمامُ الباقر - عليه السلام - : إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فيكَ خَيْراً، فَانْظُرْ إلي قَلْبِكَ فَإنْ كانَ يُحِبُّ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ; وَاللّهُ يُحِبُّك، وَ إذا كانَ يُبْغِضُ أهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَ يُحِبّ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ; وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ. امام محمد باقر - عليه السلام - فرمود: اگر خواستي بداني كه در وجودت خير و خوشبختي هست يا نه، به درون خود
یکم ذالحجه سالگرد ازدواج علی وفاطمه، این دو نور عالم، رخداد عظیمی است که اکثر زوج های جوان را برآن داشته، تا پیوندشان را در این روز میمون و مبارک به ثبت برسانند، آنچه مطلوب تر است برای زوج های جوان، تأسی و سرلوحه قراردادن زندگی سراسر عشق، گذشت و ایمان این دو نور الهی است، که باکمترین امکانات زندگی، دراین خانواده محبت، صفا، صمیمیت، صداقت، معنویت، فداکاری، احترام متقابل، دراین خانواده موج می زند. وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ
عید فطر، روز در یافت جوایز امام باقر(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هنگامى كه روز اوّل شوّال فرا مى رسد، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان براى دريافت جوائز و پاداش هاى خود بشتابيد! آنگاه امام(عليه السلام) فرمود: جايزه هاى خداوند مانند جايزه هاى پادشاهان نيست (يعنى جايزه او بسيار بزرگ و معنوى و قبولى طاعات و رضوان الهى است). (كافى، جلد 4، صفحه 168، حديث 3)
ماه مبارک رمضان دراسلام زمان از اهمیت بالای برخورداراست. چنانکه خداوند برای بیان مطلبی مهمی درقرآن کریم به زمان به عنوان یک شی مقدس قسم یادنموده است؛ مانند: والعصر(قسم به زمان) ویا می فرماید: والضحی واللّیل اذاسجی. یکی از زمان های که از قداست ویژه ای برخورداراست ماهای مبارک رجب ، شعبان، رمضان است. دراین ماها خداوند بنده گانش را بیش از هرزمان دیگر به دعا، نیایش، و ارتباط باخودش فراخوانده است. و ثواب های فراوانی برای بنده گانش درنظر گرفته تا بندگانش بتواند
زمانی که مردم در غفلت و جهالت به سر می بردند مدتی بود که روشنگری، در جامعه بشریت نبود. سرزمین اعراب جاهلی را جهل و ظلمت فراگرفته بود ظلم و وحشی گری بیداد میکرد روز ۲۷ رجب، خورشیدی طلوع کرد، درست سيزده سال قبل از هجرت و در سال چهلم عام الفيل برابر با سال ۶۱۰ ميلادي فرشته‏ ي وحي بر حضرت محمد(ص) وارد شد و به او بشارت نبوت داد. اولين آياتي كه بر حضرت نازل شد، آيات نخستين سوره ‏ي علق بود. واین آیات با اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَق‏؛ بخوان بنام پروردگارت
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ : فَاطِمَةُ بَهْجَةُ قَلْبِي وَ اِبْنَاهَا ثَمَرَتَا فُؤَادِي وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِي وَ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهَا أُمَنَاءُ رَبِّي وَ حَبْلُهُ اَلْمَمْدُودُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ مَنِ اِعْتَصَمَ بِهِمْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى. ترجمه: رسول خدا فرمود: فاطمه سبب شادى دل من است دو فرزندش ميوۀ قلب من، شوهرش روشنى بخش چشم من،امامان از نسل او امين‌هاى پروردگار من و ريسمان كشيدۀ خدايند بين او و مخلوقش هر كس به
حضرت زینب (س) که در آستانه‌ سالروز ولادت با سعادتشان هستیم، سومین فرزند امام علی(ع) و حضرت زهرا (س) هستند. ایشان در ۵ جمادی‌ الاول سال پنجم هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشودند. در ایران روز ولادت حضرت زینب‌(س) به نام روز پرستار ثبت شده است. علت این نام‌گذاری، پرستاری از امام زمانشان حضرت زین‌العابدین (ع) و دیگر بیماران و مصیبت‌زدگان خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام پس از واقعه کربلاست.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها